بهار

یک دفترچه یادداشت از زندگی دختری به اسم بهار

بهار

یک دفترچه یادداشت از زندگی دختری به اسم بهار

از عشق بگم برات

یک نگاه کردم به پستهای قدیمم، دیدم زندگیم الان برام یه رویا بوده که کمتر از یه سال به واقعیت بدل شده.پس چرا من راضی نیستم و مدام میزنم توی سر خودم

بخشی میتونه مربوط به سلامت روحی و فیزیکیم باشه که کم کم داشت و داره از دست میره مگر اینکه دست به کاری بزنم و خودمو جمع کنم

بخشی مربوط به مقایسه کردن خودم با دیگران 

بخشی کمبود اعتماد به بنفش 

بخشی توقع داشتن از خانوادم

و حتما چیزهای دیگه

من خوشبختم که فهمیدم که  چندین ساله که خودایمنی دارم و حالا دارم نهایت سعیمو میکنم تا که درمان بشه ،چه زجری که نکشیدم تا رژیم مناسب غذاییمو پیدا کنم. دندونمو شکستم، ده کیلو کم کردم . ۳ ماه هست که پریود نشدم اما خداروشکر کیست نداشتم .بدن لطیف و ظریفم جز من کسی و نداره  و من عاشقانه دوستش دارم. میدونم که باهاش بد کردم اما کم کم دارم سعیمو میکنم تا درست بشه.و خدا شکر نتیجهوهایی میبینم، استخونام دارن جون میگیرن،پوستم بهتر شده مخصوصا گوشهام، اجابت مزاجم تا حد زیادی عادی شده، دارم  وزن میگیرم.آرامش و قرار میخواد به جونم برگرده

قرار به زودی نامزد کنم با مرد رویاهام که عاشقانه دوستم داره  و با محبت در هر زمینه ای کمکم میکنه. همین یک مورد میتونست منو از شادی به عرش برسون اما کمی دلم مرده و چشمم ترسیده اما باز سعی میکنم شاد  باشم و شکر گزار


گاهی از شباهتم به بابا میترسم مریضیهاش و گرفتاریهاش

دلم میخواد نبینمش اما باید ببخشمش. این آدم بدبخت پدرمه. سعیمو میکنم که حتی دوستش داشته باشم. سعیمو میکنم که دوستش داشته باشم

تنم منتظره علاجه و من این رو حس میکنم ،

میخوام که شاد باشم  و شکر گزاررررر برای همه نعمتها.

برای اینکه توی حساب پول کافی دارم و آدمهای مهربون و فهمیده در زندگیم. برای اینکه هدف دارم. برای اینکه میتونم ببینمبشنوم را ه برم و تصمیم های بزرگ بگیرم و به آرزوهایم برسم.

برای همه همین زندگی رو میخوام یا حتی زندگی بهتر

خدایااااا یک دنیا ممنون، 

عاشقتم

برنامه امروز آشپزی ،پادکست شنیدن، صحبت با مینا ،تر تمیز کردن و مهمونی خونه فرزانهههههه جونم

خداجونم عاشقتم

نظرات 2 + ارسال نظر
پرفسور خسته جمعه 20 مرداد 1396 ساعت 02:22 http://porfossor.blogsky.com

هی میایم این‌جا خبری نیست و برمی‌گردیم.

پرفسور خسته سه‌شنبه 17 مرداد 1396 ساعت 11:24 http://porfossor.blogsky.com

سلام! داشتم درس می‌خوندم به حدی که خسته شدم و اومدم بلاگ‌اسکای. مثل همیشه مشغول شخم زدن بلاگ‌های بروز شده شدم که وبلاگ شما رو پیدا کردم. امیدوارم که بیش‌تر بنویسین. خیلی بیش‌تر. چون روند زندگی‌تون برای منی که خواننده‌ی پروپا قرص این‌جا شدم جالب اومد. حتمن موفق می‌شین که برین کشورهای استکبار جهانی. والا این‌جوری بهتره برای شما. ما که صبح تا شب هی مشت محکمی می‌زنیم بر دهن اون استکبار جهانی و دستمون درد گرفته.
راستی؛ گفته بودین بورس شدین. واستون دعا می‌کنم بهترین‌ها اون‌جا براتون رقم بخوره.

Merc .omidvaram behtarinha baraye shoma ham ragham bokhore

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.