بهار

یک دفترچه یادداشت از زندگی دختری به اسم بهار

بهار

یک دفترچه یادداشت از زندگی دختری به اسم بهار

گاهی اوقات به سلامتی فکری  ومغزی خودم شک میکنم

چی باعث میشه به کسی که تنم رو ازم خواسته باز پیام بدم و باز رابطه باهاشو بخوام

با کسی که تاحالا از نزدیک ندیدم

کسی که اسمشم بهم دروغ گفته بود

یعنی انقدر بی صبر و بی تاب شدم برای کسی که حتی وانمود کنه دوستم داره که درکش برام سخته


هنوز هم اینجا نشستم منتظرت تا کامل بیای

بیا قبول کنیم که هیچ کی ازم خوشش نمیاد و نیومده. هیچوقت.

به من چه که کورن و نه خوبیامو میبینن و نه قشنگیامو.

با اینکه رمانتیکم شاید بهتره به این فاز زیاد دور نداد

.

..

.

بیا بشیم یه دختره قوی و مستقل که میخواد دنیا رو یه کوچولو بهتر کنه...

به قول اون دختره من به این مراسم رقص دعوت نشده بودم

اما انقدر قشنگ میرقصم که از همه جذابتر باشم

انقدر میخندم که صدام همه جارو ور داره


بمون

دوستت دارم

بیشتر از همه ی عمرم.

یاد اینکه ازت جداشدم اذیتم میکنه. 

توکه اذیت نشدی من زجر کشیدم به اندازه ی همه ی لحظه ها ی دوریت

اما لج کرده بودم...

اینکه قبول کردی برگردی معجزه بود

بمون باهام تاآخر

توبرام کافی

از هرکی غیر از تو خستم

توبمون برام

دستتو بکش لای موهام. بازم بهم لبخند بزن.بازم پیشونیمو ببوس

دوستت دارم

دلم چیزی میخواد که توی مغازه ی هیچ عطاری نیست

توی این گیرودار دلم حس تنهایی میکنه و بیکسی

هرچندنباید جدی گرفت

چون الان ۱۲ شبه

دقیق

من این موقع ها حالوروزم هیچ جالب نیست.

بخوابم...بخوابم... صبحها ماله منه.همیشه.

به قول رامین میخوام راهبه بشم. شاید خیر دنیا و آخرت توی همین باشه.

سلام!

امروز روز خوبیه چون که 

خانوادمو دیدم! 

ابروهای ننه خانم و برداشتم  و  یکم قربونش  رفتم.

نگین سالم بود.

بهروز هندزفریمو درست کرد و قابلمه و غذاهاشو برداشت ورفت تهران.

دیروز تونستم امتحان تافل رو که کنسل کرده بودن دوباره اسم بنویسم.

به خاله گفتم سورمه توی چشات خیلی قشنگه

آواز خوندم وآهنگ گوش دادم

چای دم کردم واسه خودم

مامان توی هال خوابیده.


خدا ...خدا دوباره اومده توی زندگیم. خیلی باهاش حرف زدم تا راضی شد...:)