بهار

یک دفترچه یادداشت از زندگی دختری به اسم بهار

بهار

یک دفترچه یادداشت از زندگی دختری به اسم بهار

بعد از ۴ ماه برگشتم :) دستم خدا رو شکر پر.

بعد از حدود ۴ ماه دوباره برگشتم به وبلاگم.

نمیدونم چرا اینجا رو فراموش کرده بودم. انقدر استرس ها بهم فشار آوردن که یه دفعه یاد اینجا افتادم که توش بنویسم.

لیست آرزوهامو نگاه کردم و دیدم دوتا شون براورده شدن :). خدا این حس رو به همه قسمت کنه .خوبه.

برای یکی از رشته های بورس اراسموس موندس مصاحبه قبول شدم و باید منتطر جواب بورس باشم. انتظار سخته. مستحضرید که؟!

حدود ۱۰ روز طول میکشه.

میترسم که روش پافشاری کنم. شاید صلاح نبود. نمیخوا م به خدا اصرار کنم.

خدای عزیزم فقط همین رو بدون توکلم به توعه. راضیم به رضای تو. هرچی که خیر و صلاحه پیش بیار برام.

قرار  ظهر مریم علی شیری بیاد که بهش توی ترجمه کمک کنم.

بعداظهر هم با عاطفه قرار دارم.

این روزا همش بیرونم همش میخوام سرمو یه جور گرم کنم بلکه راحت تر بگذره.

جواب بورس ایشالله هروقت بیاد بار بزرگی از رو دوشم برداشته میشه.و اگر قسمت این بود که بورس رو ببرم ؛میتونم اینجا همه چیز رو با جزعیات بنویسم.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.