بهار

یک دفترچه یادداشت از زندگی دختری به اسم بهار

بهار

یک دفترچه یادداشت از زندگی دختری به اسم بهار

fighter

 Today another long 3 hours class. untill th emiddle it was fine and then i got lost.and  desperate and sad.

baby, i won't let my self to feel down.

  baby i'm having  long days just for repeating all information that i suppose to know

and it's not fair

baby i don't wanna blame myself something is different in me.

i don;'t wanna let it break me

i will break it

baby, i will be your poweful mama who fights with all these incidenses .

who fights.who is a fighter.

letter

Honestly, I have been miserable , lost ,desprate and stupid at least in my second semester as a forieger master student. I am  sure even if you ask people in my class ,they will show me to you as that person. it wasn't my fault or it doesn't mean that I am not working enough or i am a fool.no your mother used to be a good student .it's just my hormones and stress. Sweetheart i want you to know during all this hardships I had my boyfriend with me .However we are far, he is not so comfortable with emotional situations and etc but we had a really good time skyping with eachother everynight, chatting every day.I am not sure if i should call him your father cause who knows what will happen to us but i really like you to be his child.he is sweet ,he loves me and i love him too. Darling I promise to be strong and do this challenge. I wish you could understand what i am through. I promise to be a momy who you can be proud of.

پنج شنبه ی عزیز و دوست داشتنی

مدارکم رو سفارت تحویل دادم. آقاهه تا دید بچه درس خونم مهربون شد و گفت ماها کاری به بچه درس خونا نداریم. 

آروم شدم.

الانم در خدمت شمام بعد دو روز.

تنم کوفته است به شدت. خستگی راه  و کارهاس یا تیروعیدمه.

به خودم قول داده بودم امسال جزو خوش تیپ ترینها شم.نشد.انقدر که تنبلم. انقدر که فکرهای مزاحم توی سرم زیاده.

بازم سعی میکنم دختر خوبی شم که قدر خودشو  بدنشو فکرشو میدونه.

قول میدم مثبت تر باشم و تا جای ممکن به بقیه انرژی مثبت بدم.


خداجون جونم به خاطر همه ی نعمتهای قشنگت و لطفهات ممنونم.همیشه پشت و پناه همه ی آدما مخصوصا بی کسا باش.

دوست دارم

زهرا



کسی که هیچوقت قولش یادش نمیره

بلیطامو خریدم. خابگاه رزرو کردم. دوست پسرمو انتخاب کردم. سه روز دیگه وقت سفارت دارم.

اگر نشد چی؟ اونوقت چی؟

ترسهامو نمیدونم به کی بگم. انقدر خستم که حوصله تکون دادن زبونم رو ندارم. 

دلم میخواست که میشد که به ارسلان بگم. بگم که میترسم. اگر نشد چی؟

یبار اوایل بی مقدمه گفت میام و میارمت. حرفش اون لحظه شایذ شیرین بود بعد بنظرم پوچ و مسخره.

بهش گفتم حرفاتو یادت میره ؟ گفت نه.

(در اصل دلم میخواست بگم توام حرفات یادت میره مثل بقیه؟)

خودش نمیدونه .اونم یادش میره.


خداجونم میدونم که تو همیشه هستی که بهت بگم که ترسیدم... میترسم... این همه تلاش خودم بقیه اگه نشذ چی؟

میدونم دنیا به آخر نمیرسه میدونم

اما خدا جونم دلم هزار و یک تیکه شده.باور کن بیفته روی زمین دیگه ازین بیشتر نمیشه تیکه هاش.

خدایا ترسیدم

ای خدای دلهای ترسیده ای خدای دلهای ترسیده ای خدای دلهای ترسیده

جز تو کسی رو ندارم.کسی رو نمیخوام.

پناهم باش.

امیدم به توعه


لطف خودت

به نام تو

۱۰ روز مونده به وقت سفارت. مدارک کم و بیش حاضرن.

اعصاب خوردی خاص خودشو داره.

خدایا کمکم کن که لطف خودت به سرانجام برسه.

خدایا بردن بورس خوشترین خوشی بود. 

اگربگم خوشی های بیشتر میخوام ناراحت میشی؟

خدای مهربونم اگر تو به فکرم نبودی؛ هیچی نبودم. خدای عزیزم که همیشه بودی و هستی.

خدایا لطفت رو به سرانجام برسون.

ارادتمند همیشگی

زهرا