-
به قول رامین میخوام راهبه بشم. شاید خیر دنیا و آخرت توی همین باشه.
جمعه 17 مهر 1394 17:35
سلام! امروز روز خوبیه چون که خانوادمو دیدم! ابروهای ننه خانم و برداشتم و یکم قربونش رفتم. نگین سالم بود. بهروز هندزفریمو درست کرد و قابلمه و غذاهاشو برداشت ورفت تهران. دیروز تونستم امتحان تافل رو که کنسل کرده بودن دوباره اسم بنویسم. به خاله گفتم سورمه توی چشات خیلی قشنگه آواز خوندم وآهنگ گوش دادم چای دم کردم واسه خودم...
-
life would be senseless without music AND i keep falling in love with lovely stupid things
پنجشنبه 12 شهریور 1394 12:57
زندگی بدون موسیقی بی معنیه. شیواترین حرف حساب دنیا. مخصوصا برای من که بدون تم ؛دست توی دماغم هم نمیکنم :) این تابستونم نفسای آخرش رو میکشه. اما چیزایی عوض شد وتصمیمهایی گرفته شد.میپرسی چی؟! مثلا اینا: بهتر بپوشم و بخورم بهتر ارتباط برقرار کنم و راحت تر باشم کمتر به خودم فشار و استرس وارد کنم کتابای بهتری بخونم به هیچ...
-
yeah to some degree
سهشنبه 6 مرداد 1394 14:55
معجزه هه جواب داد اینکه مامانم اینا برای رفتنم نرم بشن.با یکی از آشناها توی ا روپا حرف زدن و دلشون تا حدی رضا داد به رفتنم :)
-
آسمون صافه تا قسمتی ابری اما احتمال معجزه میدم...
یکشنبه 4 مرداد 1394 08:35
امروز قرار کسیو ببینیم. فکرم برای خودش داستان سرایی میکنه ودلش معجزه میخواد... میتونم کامل قضیه روبنویسم اما میترسم جادوش از بین بره اگه ایشالله چیزی شد تواندازه های معجزه میامو میگم وگرنه نمیگم. برام دعا کنید دعااااااااااااااا..............................
-
big start
یکشنبه 14 تیر 1394 12:50
آخرین پستم احتمالا ماله اواسط دوره امتحانام بوده.نمره ها همه اومد و ثبت شد.معدلمم احتمالا نزدیک یا خوده ۱۸ میشه برای کسی که تا ترم ۳ میخواست انصراف بده معدله خوبیه. داداش نذاشت که انصراف بدم... اونموقع چشم دیدنشو نداشتم الان خداروشکر میکنم. خیلی خوبه بچه اول نباشی و یکی دیگه فکرهای کجو معوجتو صاف و صوف کنه الان داداش...
-
امروز خوبه
شنبه 23 خرداد 1394 17:44
از حموم برگشتم و فقط میتونم بگم : آخیش حجم زیادی از چربی و عرق که از آدم زدوده بشه حتما همین تنها راه برای ابراز رضایته امتحانا هم داره تموم میشه و نمره هاشم کم کم میاد با خودم فکر میکردم انگار هرروز که میگذره دارم به هدفم نزدیکترمیشم به اینکه از ایران برم و جالبه که دیگه شوق سابق رو ندارم هزارتا «اگه» توی سرمه اگه از...
-
در خونم اونجا بود... خودش بود؟!
سهشنبه 19 خرداد 1394 00:04
پریشب یه خواب دیدم که از بس قشنگ بود اصلا بی سابقه بود توی این ۳-۴ ساله اخیر.باعث شد به قدرت خوابام دوباره ایمان بیارم اصلا دلم میخواد اسباب کشی کنم برم تو خوابام زندگی کنم خواب دیدم مامان خونه رو فروخته یه خونه خریده درست روبروی دریا. دقیقا روی ساحل .یه در کشویی سفید شیشه ای داشت دقیقا روی شنای ساحل.منم نگاه میکردم و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 خرداد 1394 23:57
زینت داشت موهاشو میبافت یاده موهای خودم افتادم توی حدود ۵ ساله پیش الان موهام شاید نصفه اونموقس. دلم موهامو میخاد دوست داشتم پا بکوبم زمین بگم من موهامو میخام. اما جلوی هم اتاقای مریم زشت بود. شبیه بچه های حسود میشدم یک راه جدید پیدا کردم برای قطع کردن بهونه گیریام . تا صدای درونیم آه میکشه و میخواد بهونه بگیره ؛ یکی...
-
______________*
یکشنبه 10 خرداد 1394 21:03
i will make my hair grow again. this is line and this is sign
-
امروز
شنبه 9 خرداد 1394 20:17
امروزم شبیه همین دو هفته ی اخیر همش درس میخوندم و از یه جایی به بعد به خاطر زیاد نوشتن درد دستم برگشت بیخیال درس شدم و رفتم محل کار خاله توی زایشگاه. حوصلم اونجا سر نمیره. یه عالمه زنه حامله انگار زندگی توی شکمه قلمبه شونه. حتی یه بار دنیا اومدنه زندگی رو از لای پاشون دیدم. جزومعدود منظره هایی که خوبیادمه. امروز دیدم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 خرداد 1394 21:11
اینجا رو ساختم محض اطلاع. محض اطلاع اینکه دیگه واقعا راهم جداشد از اون راه ساده ی بی دردسر مسئولیتم سنگین شده امسال ۲۳ ساله میشم .مثل همه باید بگم که ااا خیلی زود گذشت اما خوبو بدش بماند... به قول بقیه؛از اینجا به بعد مهم ۲۳سالم. و پرم از چیزایی که بهشون نرسیدم مثل قلب آدمایی که دلم میخواستشون و چیزایی که میخوام برسم....